با وجود اقدامات صورت گرفته، شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانسته در سطحی که برازنده نامش یا شایسته استعداد فرهنگی کشور است حرکت کند. کافی است نگاهی به پیرامون خود داشته باشیم و ببینیم چه بلایی بر سر اخلاق و فرهنگ جامعه آمده است تا جایی که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «ما معتقد به بستن فضای فرهنگی کشور نیستیم، اما با ولنگاری فرهنگی به شدت مخالفیم». این نهاد از به روز رسانی نشدن سامانه ارتباطی و قیمومیت نظری آن با نهادهای اجرایی حوزه فرهنگی رنج میبرد.
به راستی کدام یک از نهادهای فرهنگی کشور در حوزههای آموزش، رسانه، فرهنگ و سایر مجموعههای ذی ربط، در عمل خود را موظف به حرکت در مسیر سیاست گذاری یا در مقام پاسخگویی به این نهاد میدانند؟ کافی است نگاهی دقیقتر به خروجی محصولات فرهنگی در حوزههای سینما، صدا و سیما یا حتی خروجیهای دانشگاهها داشته باشیم تا دریابیم به چه میزان حرکت فرهنگی کشور بر مبنای ریل گذاریهای این نهاد صورت میپذیرد. باید موارد زیر در طرح و عمل شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد توجه قرار گیرد:
۱- الگوی مفهومی: یک الگوی مفهومی مناسب بر اساس ثقلین از ضرورتهای تحقق اهداف فرهنگ اسلامی است. این الگوی مفهومی باید از سه خصوصیت برخوردار باشد: «جامع و مانع» باشد، «ارتباط و انسجام» بین متغیرها را تبیین کند و «وزن و اولویت» متغیرها را براساس مدل ارزشی و نظام معرفتی خود تبیین کند.
۲- مدلهای کاربردی: به جز الگوی مفهومی، ما به مدلهای کاربردی نیاز داریم؛ مدلهایی برای طراحی مفاهیم پایه که مبانی نقشه مهندسی فرهنگی را طراحی کنیم. این امر نیاز به مدل و روش دارد که ما فاقد آن هستیم. در حوزه شاخصها (به جز موارد محدود) به صورت مشخص و جدی با نگاه دینی به بحث شاخصها و استانداردها نپرداخته ایم. شاخصها جایگاه مهم و اصلی را در نمایشگری وضعیت موجود و مطلوب (متأثر از نظام ارزش ها) بازی میکنند.
۳- ابزارهای برنامه ای: در بحث ابزارهای برنامهای مشخصا از دو «نقشه علمی» و «نقشه اجرایی» در حوزه مهندسی فرهنگی نام برده میشود. اگر ما ابزارهای منطقی و شاخصی را داشته باشیم، در حوزه برنامهای هم میتوانیم به این نقشهها برسیم. به این ابزارهای نرم میتوان ابزارهای سخت افزاری مانند بودجه و تجهیزات را هم اضافه کرد.
۴- تعریف شاخص ها: تا وقتی قدرت شاخص نگاری بر اساس چشم انداز نظام اسلامی را نداشته باشیم، همواره شاخصهای تحمیل شده مادی محور توسعه و عدم توسعه خواهند بود. هرچند نظام اسلامی در سالهای اخیر توانسته است حتی با همان شاخصهای مادی عرض اندام کند، اما تا برپایی نظام کامل اسلامی فاصله زیادی داریم.
۵- پیوست فرهنگی: پیوست فرهنگی، از مهمترین ابزارهای نظارت و ارزشیابی فرهنگی است که چهار موضوع مهم را با رویکرد فرهنگی رصد میکند: اول سیاستها و راهبردهای کلان کشور (در شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام)؛ دوم طرحها و لوایح مجلس شورای اسلامی؛ سوم تصمیمات و مصوبات قوای مجریه و قضاییه و چهارم پروژهها و اقداماتی که متولی آن دستگاههای بخش خصوصی و عمومی و دولتی است. باید کمی واقع بینانهتر با مسائل و پدیدههای فرهنگی و اجتماعی برخورد کنیم.
با توجه به تحول اساسی که در عرصههای مختلف رسانه ای، آموزشی و فرهنگی در جهان رخ داده است ضرورت دارد در عرصه فرهنگی طرحی نو در اندازیم و با فاصله گرفتن از روشهای کلیشهای و ناکارآمد زمینه ظهور و بروز اندیشههای نو و ایدههای تحول آفرین فرهنگی در چارچوب مبانی ارزشی را فراهم آوریم.